آزمایش که در قرآن از آن با واژهی «ابتلا» نام برده شده است؛ یعنی جریان امتحان الهی به انسانها، که خود از مهمترین مباحث قرآنی است و در آیات زیادی از آن سخن به میان آمده است.
واژهی ابتلا و مشتقات آن 137 بار در ضمن 134 آیه به کار رفته است.
ابتلا به مجموعه برنامههای مستمر و مداوم الهی که در رابطه با انسان و عملکرد و رفتار اوست، اطلاق میشود و امر مبین این موضوع است که ابتلا انسان از نگاه قرآن به عنوان یک سنت و روش الهی مطرح است و این توجه ویژه بیانگر اهمیت موضوع میباشد.
آیاتی که موضوع آن مربوط به آزمایش و امتحان بندگان است همچون زنگ خطری است که به انسانها بیدارباش میدهد و توجه آنان را به آزمون سخت الهی جلب میکند.
بنابراین مسألهی ابتلا چیزی نیست که همانند گذراندن امتحان کنکور به صورت یک مرحلهای و در زمان و مکان خاصی برگزار شود. بلکه آزمایش الهی نه با هماهنگی و اعلام قبلی به سراغ کسی میآید، و نه به تعداد و دفعات محدود میشود و نه تاریخ و زمان میشناسد.
در آیات قرآن، به کثرت و وسعت عوامل ابتلا با تغییرات مختلف اشاره شده است. مثلاً: (وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ)[انعام:165] اوست که گردانید شما را خلیفه در زمین و برتری داد بعضی از شما را بر برخی دیگر به مراتب، تا شما را به آنچه داده است بیازماید.
و یا آیه دیگر که میفرماید: (وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الأَمْوَالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِينَ)[بقره:155] هر آینه میآزماییم شما را به چیزی از ترس، گرسنگی و کاستن از اموال، نفسها و میوهها و مژده بده شکیبایان را.
این عوامل و اسباب، بخشی مربوط به امور مادی است مانند: مال، ثروت، قدرت و انواع نعمتها و امکانات مادی و حتی تواناییهای بدنی و جسمی مثل اعضاء و جوارح و بخشی دیگر مربوط به امور معنوی و حالات روحی انسان است نظیر: عقل، علم، عشق، محبت، گرایشها، انگیزهها و انواع خلقیات و اوصاف روحی و روانی.
همهی این امور مادی و معنوی زنجیره طولانی اسباب و عوامل ابتلا را تشکیل میدهند. (إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً)[اسراء:36] گوش، چشم و دل، همهی آنها مورد سوال واقع خواهند شد.
این امور در واقع ابزار کار و وسیلهی آزمون انسان است؛ زیرا این ابزار و وسایل، گرچه در یک مرحله مرکب راه و وسیلهی آسایش و آرامش انسان است، اما از جهات دیگر میتواند مانع راه نیز قرار گیرد و یا ابزار امتحان قرار گرفته و در صورت عدم موفقیت، گمراهی و ضلالت انسان را در پی داشته باشد.
با تأمل و تدبر در آیات قرآن و بررسی دقیق آن در مییابیم که در قرآن، امر ابتلا با دو هدف و یا انگیزه صورت میگیرد:
1.ظهور هویت و شخصیت حقیقی افراد
2.ریزش و رویش افراد که در واقع حالت غربال شدن را دارد.
مهمترین فلسفه و حکمت ابتلا از دیدگاه قرآن کریم، شناسایی چهرهی واقعی افراد و کشف صلاحیتها و استعدادهای آنان است. لذا در این عرصه، ادعا و تظاهر انسانها بیمعناست و دوامی ندارد؛ چون برجستگی و کرامتهای روحی انسان در شرایط دشوار، خود را نشان میدهد و همچنین ارزشهای اخلاقی با وجود شرایط سخت و تنگناها معنا پیدا میکند.
اگر انسان گرفتار مشکلات نگردد و تلخی مصیبت، فقر و بیماری را نچشد، مفهوم نعمت و سلامتی را درک نخواهد کرد. همچنین تا انسان از نظر روانی در شرایط خاص روحی قرار نگیرد. ارزشهای معنوی برای او آشکار نخواهد شد. در واقع عامل ابتلا هم مفاهیم اخلاقی را معنا میبخشد و هم پردههای گمراهکننده را از چهرهی واقعی افراد برمیدارد و انسان را آن گونه که هست، نشان میدهد.
اگر آزمون انسانها در کار نباشد هرگز فضیلتها و معیارهای کمال شناخته نخواهد شد و مفاهیمی مانند صداقت، اخلاص و صبر معنای ارزشی نخواهند داشت.
بنابراین شرایط ابتلا است که انسان را میسازد و اوصاف و فضیلتهای اخلاقی در سایهی آن، معنای واقعی خود را مییابد و شناخته میشود. در غیر این صورت ابعاد و زوایای وجودی انسان ناشناخته و مخفی باقی خواهد ماند.
و این حقیقت در آیات متعددی ذکر شده است. خداوند میفرماید: (وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ)[محمد:31] هر آینه میآزماییم شما را تا بدانیم جهادکنندگان را از شما و صبرکنندگان را و خبرهای شما را میآزماییم.
آزمون الهی همچون آیینهای است که عیبها و نقاط قوت و ضعف انسان را به طور کامل نشان میدهد. طبیعی است که اگر محک امتحان در کار نباشد هرگز نه استعدادهای عظیم نهفته در انسان شکوفا خواهد شد و نه اوصاف کریمه و خصلتهای پسندیده و در واقع استعدادهای بالقوهی انسان به فعلیت نخواهد رسید.
در آیات قرآن به مصادیق زیادی از پیامبران که مورد آزمون سخت الهی واقع شدهاند و سربلند و سرافراز، از بوتهی آزمایش بیرون آمدهاند، اشاره شده است. که پرداختن به تک تک آنها در گنجایش این مقاله نیست. بهعنوان نمونه به یکی از آنان اشاره میکنیم.
از جمله پیامبرانی که با انواع شدائد و سختیها مورد آزمایش قرار گرفت و در واقع آزمایشهای بسیار شکننده و دشوار هم بود، ابراهیم-علیهالسلام- میباشد که قرآن آن را بازگو میکند. امتحاناتی چون آمادگی برای اعدام و سوختن در آتش نمرودیان، ترک زن و فرزند در نقطهای بیآب و علف و بیابان خشک و آمادگی برای ذبح فرزند گرامیاش اسماعیل-علیهالسلام- و... .
این آزمایشها از ابراهیم مردی عظیم ساخت و چنان به درجات رفیعی نایل آمد که خداوند در قرآن از او به عنوان یک امت یاد میکند و نه یک فرد. (إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً)[نحل:120]
براساس همین شایستگی چشمگیر و ذاتی، از او به عنوان «خلیل الله» یاد میشود و شخصیت او به عنوان پرچمدار توحید و رهبر یگانهپرستی، الگو و اسوه قرار میگیرد.
از آنجا که قرآن کریم دنیا و آخرت را مکمل یکدیگر میداند و پرداختن به یکی از این دو بدون دیگری را مردود میشمرد، لذا دنیا را برای انسان، محل امتحان و در واقع آزمایشگاه تعریف میکند و رابطهی دنیا و آخرت را، همسان رابطهی بذر و محصول میداند.
اگر انسان در این جهان دورهی کوتاهی که شرایط مسابقه و امتحان در آن وجود دارد، طی ننماید و در میان انواع ناملایمات و خوشیها و انواع جاذبهها و انگیزههای متضاد قرار نگیرد و اگر تعاریف حق و باطل در این دنیا مشخص نگردد، هرگز نه بهشت معنا مییابد و نه جهنم.
بنابراین از نظر قرآن، آخرت انسان از متن همین زندگی دنیوی تعیین میگردد و نوع پاداش ثواب و عقاب در قیامت منوط به نوع شقاوت و سعادت و امتحانهایی است که در این دنیا گذرانده است.
ختم کلام اینکه برخورداری از رحمت بیپایان الهی و رسیدن به مقام قرب او، مستلزم تحمل انواع سختیها، بلایا و انجام تکالیف الهی است.
نظرات